در قسمت قبل خواندیم که اولین همایش بین المللی اسلامی که در عربستان سعودی و با اشراف وهابیت برگزار و شبهاتی در این همایش علیه مکتب اهلبیت (علیهم السلام) مطرح شد که علمای این مکتب به آن پاسخ دادند. با کسب تجربه از این همایش، همایش بعدی در ترکیه به شکلی متفاوت برگزار شد. از شما را دعوت میکنیم تا مقالهی حاضر را مطالعه کنید.
اما در این همایش، دانشمندان حدیث شناس سنی را از سراسر جهان دعـوت کرده بودند، همهٔ آنها اشخاص عالم بودند ولی در مورد ایران اشتباه سال قبل را تکرار نکردند و فقط یک نفر دانشمند را دعوت نموده. و عنوان سخنرانی او را چنین تعیین کرده بودند: «مكانة السنة عند الشيعة الامامية الاثنا عشرية[۱]»، که آقایان در اینجا اینجانب را انتخاب کردند و مقاله مرا گرفته و به ترکیه فرستادند. از آقایان خواستم که مقالات آنها را بیاورند مطالعه کنم. ولی نیاوردند، لذا مقالات مطالعه نشد. چرا؟
آقای معز الدین:
طی تماسی که داشتیم مقالات را نفرستادند، مشابه همین سمینار، در اسپانیا نیز برگزار شد. مقالات را مطالبه کردیم نفرستادند و پاسخ دادند بعداً ارائه میشود. در حال حاضر مقالات به صورت کتاب منتشر شده و در اختیار عموم است.
علامة عسکری:
پس تصور من که هدف غافلگیر کردن عالم شیعی ایران بوده درست است. به هر حال، اینجانب با کمک آقای مهندس آریایی و مجوز وزارت ارشاد هشت صندوق کتاب به همراه بردیم. آن دو نفری که باید با من مناظره داشته باشند، قبلاً مقاله مرا در دست داشته و مطالعه کرده بودند. من فقط در حد عنوان اطلاع داشتم که بحث درباره سنة الرسول(ص) میباشد.
بعد از ورود به ترکیه با آقای «دکتر مصطفی اوز» نایب رئيس «وقف الدراسات الاسلامية» مركز تحقیقات اسلامیکه متخصص مسائل ایران و از مناظرین با من بود و استاد دانشکده الهیات دانشگاه مرمره آمده بود، ملاقات داشتم.[۲] شب اول که شب معرفی میهمانان محترم بود، آقای احمد الكاتب نیز جزء میهمانان محترم این جلسه بود! ایشان با ادعای شیعه بودن در تبلیغ افکار خود در انکار وجود حضرت مهدی(عج) شديداً فعال بود!![۳]
صبح روز بعد در شروع همایش، اینجانب را جزء محترمين وفود[۴] (حدود هشت نفر) در ردیف جلو جای دادند.[۵] آقای اوزاک رئیس وقف الدراسات روز اول با سخنرانی کوتاهی همایش را افتتاح کرد سپس مرا صدا کردند، تصور کردم مقاله مـرا جلو انداختهاند گفتم: مقاله را نیاورده ام ولی با وجود این، پشت تریبون قرار گرفتم، و در عین حال که باید فقط نطقی کوتاه و تشریفاتی در افتتاحیه انجام میدادم، بحث مفصل حول قرآن را شروع کردم. برای این سخنرانی، از پیش آمـاده نـداشـتم، گویا خواست خدا بود که چنین شود زیرا وهابیها در آنجا و تمام دنیا منتشر کردهاند که: «شیعه قرآن دیگری غیر از این قرآن دارد و درباره این قرآن به تقیه عمل میکنند!»
در ابتدای بحث از بانیان مجلس تشکر نمودم، بعد كلامم را با تاریخ قرآن آغـاز کردم و گفتم: این قرآنی که اکنون در دست ماست، در زمان پیامبر(ص) به همین ترتیب نوشته شده است؛ و در زمان پیامبر(ص) تعدادی از صحابه نیز، قرآن کامل داشتند که با تفسیر همراه بوده است، چون خدا به پیامبرش میفرماید: « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ [۶]» ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که برای مردم نازل شده بر ایشان بیان نمایی، گفتم تفسیر قرآن با وحی الهی، از عدد رکعات نماز گرفته تا کیفیت روزه و… همهٔ به صورت وحی غیر قرآنی میآمده و پیامبر(ص) همراه با آیات قرآن آنها را به صحابه میرساندند و صحابه نیز مینوشتند، و این نوشتهها هـمان مصاحف صحابه یعنی قرآن با تفسیر بود پس معنای اختلاف مصاحف؛ اختلاف در اصل قرآن نبوده بلکه در تفاوت تفاسیر با یکدیگر بوده است. در یک مصحف، تفسیر آیهای بوده، و در دیگری، تفسیر این آیه نبوده است، اختلاف در وجود و عدم بوده است (با این استدلال، مشکل اختلاف مصاحف صحابه حل شد).
سپس بیان کردم: در زمان خلفاء، سیاست حکومت این بود که قرآن را از حدیث پیامبر(ص) جدا کنند، پس شروع کردند به نوشتن قرآنی بدون تفسیر، این کار در زمان خلیفه اول شروع و در زمان خلیفه دوم تمام شد، آن قرآن را نزد ام المؤمنين حفصه امانت گذاشتند، در زمان خلیفه سوم، اختلاف هائی میان والیان بنی امیه و صحابه پیامبر ایجاد شد زیرا صحابه از مصاحف خود تفسیرهایی را میخواندند که مورد پسند ایشان نبود مثلاً: عبدالله بن مسعود که از زمان خلیفه دوم مقرىء (معلم قرآن) اهل کوفه، بود پس از درگیری با ولید والی کوفه برای اهل کوفه از مصحف خود میخواند: « إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ [۷]» «سوره حجرات ـ آیهٔ ۶» درباره ولید نازل شده است!!
در مدینه نیز که صحابه با مروان بن الحكم درگیر شدند، از مصحفهای خود میخواندند: « وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا [۸]»، «سورهٔ اسراء ـ آیه ۶۰» درباره بنی العاص یعنی: مروانیان نازل شده است حال شهرهای دیگر نیز این چنین بوده است. پس معنای اختلاف مصحفهای صحابه در زمان عثمان اختلاف در بودن تفسير بعضی آیات در مصحف صحابهای و نبودن آن در مصحف دیگری بوده است و سبب این اشتباه که پنداشتهاند صحابه قرآنهای مختلف داشتهاند آن است که معنای اصطلاحات قرآنی عصر صحابه، در عصر ما تغییر کرده است.
مصحف در عصر صحابه تا اوائل قرن دوم هجری به معنای نوشتار بین دو جلد بوده، چه قرآن با تفسیر باشد مانند مصاحف صحابه یا نوشتار حـديث باشد مانند مصحف خالد بن معدان که سال صد و سه یا چهار یا هشت هجری وفات کرده و مانند مصحف فاطمه دختر پیامبر(ص) که امام صادق(ع) میفرماید: در آن مصحف یک حرف از قرآن نیست، بلکه اخبار غیبی است.
از آنجا که امروزه معنای مصحف نزد مردم مساوی با قرآن است، خیال کردهاند اختلاف مصاحف صحابه اختلاف در نص قرآن بوده است و مصحف فاطمه دختر پیامبر(ص) که در روایات اهل البیت است، قرآن دیگری است.
با این بیان برای حاضرین سه امر روشن شد:
یکی آن که مصحف در لغت عرب به معنای نوشتار میان دو جلد بوده و تا اوایل قرن دوم هجری به همین معنا استعمال میشده است.
دوم مشکله سیزده قرن مكتب خلفاء در امر اختلاف مصاحف برطرف میشود.
سوم آنکه مصحف فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) قرآن نبوده است.
پس از آن گفتم:
خلیفهٔ سوم عثمان، آنگاه که اختلاف مذکور بین صحابه و بنی امیه را مشاهده نمود، قرآن بی تفسیر را از أم المؤمنین حفصه گرفت و دستور داد تا هفت نسخه از روی آن نوشتند. هنگامی که این نسخه های قرآن بی تفسیر را نزد خلیفه سوم آوردند خلیفه در الخط قرآن غلط نوشتاری دید بدین سبب گفت : «فيه لحن ستقيمه العرب بالسنتها» در این نوشتار غلط هست، لیکن چون عرب، اِعراب قرآن را با لهجه مادری خود میدانند، قرآن را از روی این نوشتارهای غلط صحیح میخوانند. مسلمانان نیز تا به امروز همهٔ قرآنها را با همان رسم الخط غلط می نویسند و در همهٔ کشورهای اسلامی: مصر، یمن، عربستان سعودی، ایران، عراق و ترکیه؛ و کشورهای غیر اسلامی در اروپا و غیر اروپا قرآنی غیر از این قرآن چاپی یا خطی نبوده و نیست و هیچ قرآنی تحریف نشده و هرگز نخواهد شد. بدین گونه وعده خدا که فرموده است « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [۹]»، «سورهٔ حجر، آیهٔ ۹» تحقق یافته است.
با این بیان نیز دو امر دیگر برای حاضران روشن شد:
اول: مشکله سیزده قرن درگیری پس از عصر صحابه در فهم کلام خلیفه سوم که گفته بود: «فيه لحن ستقيمه العرب» برطرف شد.
دوم: آن که قرآن دیگری هیچ وقت و در هیچ کجا و نزد هیچ کس چه شیعه یا غیر شیعه نبوده و نخواهد بود و هرگز تحریفی در نخواهد شد. چه خداوند، خود حافظ قرآن است.
به نظرما اولین سبب ایجاد قرائات مختلفهٔ قرآن پس از عصر صحابه آن بود که پس از عصر صحابه پنداشتند گفتار خلیفه سوم: «فيه لحن ستقيمه العرب» به معنای آن است که در نصّ قرآن لحن و غلط است و عرب با لهجهٔ خود الفاظ غیر صحیح قرآن را تصحیح کرده و صحیح ادا میکند. اضافه بر آن روایاتی است که در کتب صحیح مكتب خلفاء آمده که قرآن را تا هفت نوع میتوان خواند؛ بدین گونه که بجای «تعالوا ندع» میتوان «هلموا ندع» خواند یا «اقبلوا» یا «اسرعوا» یا «عجلوا» یا «بادروا» تلاوت کرد!
به نظرما به خاطر این دو سبب ابتدا قرائات سبعه وضع شده سپس به چهارده قرائت سپس به بیست و یک و بیشتر رسیده است. و ما در جلد دوم: «القرآن الكريم و روايات المدرستين» اثبات کردهایم که این روایات صحت ندارد و زنادقه آن را به دروغ به صحابه نسبت دادهاند . در نتیجه به این دو سبب قرائت ساختگی ایجاد شد. با توجه به این مطلب معنای احادیث حضرت باقر و صادق و كاظم (ع) نیز روشن میشود که میفرمایند:
۱ – ائتمنوا على كتاب الله فحرفوه.[۱۰]
۲ – القرآن واحد نزل من عند واحد ولكن الاختلاف يجيء من قبل الرواة[۱۱]
۳ – اقرؤا كما يقرأ الناس[۱۲]
الف – امانت دار کتاب خدا شدند و آن را تحریف کردند. یعنی قرآن را با این قرائتهای ساختگی تحریف کردند.
ب – قرآن یک قرآن است و از نزد خدای واحد آمده و اختلاف موجود از روایات راویان به وجود آمده است.
ج – قرآن را همچنان که مردم – تودههای مسلمانان – میخوانند بخوانید. بنابراین معنی حدیث امام باقر(ع) آن است که قرآن همان قرآنی است که در دست همهٔ مسلمانان میباشد و از نزد خدای واحد آمده است و این اختلاف در قرائتها از روایات به وجود آمده راویان قرآن را با این قرائات مختلقه تحریف کردهاند.
و پس از آن گفتم: در مکتب خلفاء «زنادقه» روایتهای دروغین جعل کردند که قسمتی از آن را در کتاب «عبدالله بن سبأ»، و «خمسون و مائة صحابی مختلق» بررسی نمودهام و در مکتب اهل البيت «غلاة» احادیثی جعل نمودهاند که امامان اهـل البـيـت آنها را به ما معرفی کردهاند.
روایت قرائاتهای ساخته شده زنادقه دربارهٔ قرآن در کتابهای حدیثی مکتب خلفاء تا به امروز مانده و به قرآن راه نیافته و روایت قرائتهای ساخته شده غلات در مكتب اهل البیت نیز به قرآن راه نیافته است. و نیز بعض مصطلحات قرآنی بوده که در عصر ما تغییر معنی داده است، بدین سبب روایت هائی که در کتب حدیث فریقین آمده است و آن اصطلاحها در آن آمده است برای اهـل ايـن عـصـر شـبهه آور است که آن اصطلاحات را در جلد اول «القرآن الكريم و روايات المدرستین»، بیان کرده ام هر یک از آقایان بخواهند تقدیم میشود؛ و نیز بعض روایاتی که آن اصطلاحات در آن آمده بود بیان داشتم.
این سخنرانی را بنابر اطلاعاتم که از کتابهای وهابیها که علیه تشیع در جهان نشر کرده بودند داشتم ایراد نمودم؛ و نمیدانستم در بین مسلمانان ترکیه چه اندازه از آن کتابها نشر شده بود، آنگاه که سخنرانی تمام شد با ابراز احساسات شدید حاضرین و کف زدنهای ممتد روبرو شدم و در حالی که به سالن صرف شیرینی و چایی روان بودیم، گرد مرا گرفته و پرسشهای زیادی داشتند، مِن جمله یکی از ایشان گفت: تز من در فوق لیسانس دانشکده الیهات، «تحریف قرآن نزد شیعه»، تعیین شده بود من نوشته خود را میآورم تا ببینید. اکنون پس از دوره فوق لیسانس نیز تز دکترای مرا گسترش همان بحث تعیین کردهاند! و شما با سخنان امروزتان رشتههای تز مرا پنبه کردید! باید برای من کتاب بفرستيد و کتابهای خود را در این باره به من بدهید تا به آن استدلال کنم!!
و نیز از گفتگوهای دیگری که شد دریافتیم که وهابیت کتابهای زیادی در میان مسلمانان ترکیه نشر کرده و به روایت هائی که در کافی و دیگر کتابهای حدیث ما آمده استشهاد کردهاند که شیعه، این قرآنی را که در میان همهٔ مسلمانها است، تحریف شده میداند و میگوید: خلفاء ثلاثه آن را تحریف کردهاند، آنان یک قرآن بنام مصحف فاطمه دهند. پس دارند که پنهان میکنند و این قرآن را از راه تقیّه به مسلمانها نشان میدهند. پس از آن کتابهای مرا خواستند، ما به همراه خود هشت صندوق کتاب برده بودیم ولی گفته بودم کتابها را نگاه دارید و ندهید شاید اثر خوبی نداشته باشد. پس از ایـن بـرخـوردها، کتابها را به بعضی دادیم، و فردای آن روز اثر خوبی را مشاهده کردیم، دانشمندان ترکیه و نمایندگان دانشگاهها همهٔ دورههای کتابها را بردند و به بعضی از علمای میهمان نیز هدیه کردیم.
از سخنرانیهای بعدی معلوم شـد بین دانشمندان مسلمان ترکیه دربارهٔ روایت های صحیح بخاری و صحیح مسلم اختلاف شدیدی وجود دارد که آیا روایتهای آنها را مانند وحی قرآنی میبایست پذیرفت یا خیر، دلیل ایشان آن بود که در صحیحین، سنت پیامبر آمده است و مصدر سنت پیامبر، وحی است و عرضه داشتن روایات صحیحین بر قرآن توهین به آن بخش از وحی است که در سنت آمده است.
چگونگی سخنرانی وموضوع آن
الف ـ موضوع سخنرانی:
از آنجا که وهابیها پس از قیام جمهوری اسلامی ایران به قصد تشویش اذهان مسلمانان بیش از هر چیز، با دو حربه علیه تشیع میجنگند:
۱ ـ این که شیعه قائل به تحریف قرآن است و در این باره ادله حاجی نوری(ره) در «فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الارباب» را در انواع نشریهها کلیشه میکنند و بیشتر از همهٔ پس از استدلال به این که کتاب کافی نزد شیعه مانند صحیح بخاری نزد ایشان صحیح است بیش از هفتاد مورد از کتاب شریف کافی را که حاجی نوری به آن استدلال کرده عیناً کلیشه میکنند چنان که اخیراً در یک روزنامه سودانی چنین کرده بودند؟!
۲ ـ مدعی هستند سنت پیامبر (ص) را منحصراً میتوان از صحابه که درک صحبت پیامبر را کردهاند گرفت و راه دیگری ندارد و به این دلیـل خـود را اهـل سـنت میخوانند و از آنجا که شیعیان احکام اسلام را از ائمه خود میگیرند به دلیل آن که ایشان را معصوم میدانند. بنابر این به سنت پیامبر عمل نمیکنند.
بدین سبب در سخنرانی سعی شد در مورد اول خلع سلاح شوند و در مورد دوم ثابت شود که ائمه (ع) احکام اسلام را از پیامبر (ص) نقل مینمایند.
ب – چگونگی سخنرانی
زمان سخنرانی این جانب را قبل از ظهر تعیین کرده بودند چون نزدیک ظهر حاضرین خسته میشدند و موقعیت خوبی نبود؛ گفتم به علت بیماری قلبی اگر تا آن زمان در انتطار بنشینم خسته میشوم و نمیتوانم سخنرانی کنم سخنرانی مرا اول صبح قرار دهید پذیرفتند و نام مرا در اول وقت بردند آنگاه که در جایگاه سخنرانی نشستم ورقهای برابرم گذاشتند زمان سخنرانی را بیست دقیقه تعیین کرده بودند چون بیست دقیقه وقت برای خواندن همهٔ مقاله کفایت نمیکرد با اتکال بر باری تعالی شروع کردم به خواندن خلاصهای از روی اوراق مقاله و گفتم:
در قسمت بعدی بقاله به سخنرانی علامه عسکری در همایش ترکیه میپردازیم. از شما دعوت میکنیم تا قسمت بعدی این مقاله را مطالعه بفرمائيد.