میخواهم داستان غدیر خم را مختصراً بگویم خوب است. آنچه در مورد حضرت امیر (علیه السلام) فرموده بود. در مدینه بود، بین انصار، بین مردم مدینه بود. [پیامبر میفرمود]: «انا مدینة العلم و علی بابها، فمن أراد العلم و الحکمة (فليأتها مِن بابها).
سلمان میپرسد
کی بعد از شما [جانشین میشود]؟
حضرت به او میفرماید که
[کی بعد از حضرت موسی ع بود]؟
چرا؟ میگوید برای اینکه اعلم بود
اعلم بعد از من علی است
انا مدینة العلم و علی البابها و من ارادنی…
بارها به الفاظ متعدد
علی را معرفی کرد
ولی در بین اهل مدینه است
مسلمانهای خارج مدینه
خبر ندارند
چه خبر است
آخرین سال حیات پیامبر ص
جبرئیل نازل شد
حج باید برود پیامبر ص
[حضرت] علی [را] فرستاده بود پیامبر به یمن
در یمن چند دسته بودند
یک دسته مسلمان شده بودند حاکمشون ۱.۳۴
یک عده مسلمان نشده بودند
به جنگ اونا رفته بودند تا اینا بیایند.
دستور این بود که هر مسلمانی
آنوقت باید در این سفر حج با پیامبر ص باشد
عددشان را از ۷۰۰۰۰ گفته اند
تا ۱۴۰۰۰۰ نفر
۷۰ و ۸۰ و ۹۰ و ۱۰۰ و ۱۱۰ و ۱۲۰ و ۱۳۰ و ۱۴۰
جهتش این بوده که
تخمین میزدند
سرشماری نبوده
میگوید که ما [دائم] نظرمان به پیامبر ص بود
پیامبر ص چه میکند
تا در عرفات
در عرفات جبرئیل بر پیامبر ص نازل شد.
علی را معرفی کن.
پیامبر وحی غیر قرآنی را
آمده میکرد و بعد [منتشر میکرد]
امام وحی قرآنی را فوراً بیان میکرد
با وحی غیر قرآنی آمده است.
پیامبر بیم آن کرد
که منافقین بگویند مثل عربها…
عرب جای خودش پسر را [جانشین میکند.] اگر پسرش نباشد پسر عمویش را [جانشین میکند]
[پیامبر بیم آن داشت که] تکذیب شود
و تبلیغ نکرد
تبلیغ قرآنی را فوراً تبلیغ میکند
وحی غیر قرآنی دارد.
وحی غیر قرآنی را صبر میکرد
تا زمینه را آماده کند.
مثل داستان زینب بنت جحش
که در قرآن دارد: وَتَخشَى النّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخشاهُ
وحی شده بود
به وحی عمل نکرد
که زمینه را آمده کند
که آیه قرآن آمد
فوراً رفت خانه زینب
زَوَجَکِ اللّه و السماء
اینجا چون وحی غیر قرآنی بوده
[پیامبر] میترسید که بگویند
مثل عربها
جای خودش پسر عمویش را میگذارد
تبلیغ نکرد.
تا آمادند رسیدند به جحفه
در جحفه یک آبگیری بود
اسمش
آبگیر را [به زبان] عربی غدیر میگویند
آنجا را
آن تکه را
خم میگفتند
غدیر خم
پیامبر سوار شتر است
و دارد میرود
جبرئیل نازل شد
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
چه بود که پیامبر تبلیغ نکرده بود؟
نماز بود
روزه بود
حج بود
چه بود که تبلیغ نکرده بود؟
از مردم میترسید؟
وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ (المائدة-۶۷)
فوراً پیامبر دستور داد
[و] پیاده شد
آنهایی که جلو رفتهاند برگردند
آنهایی که عقب بودهاند برسند
سه درخت بزرگ بود در آنجا
دستور داد زیرش را جارو کردند
از پالانهای شتر
برای پیامبر منبر درست کردند.
دقیقه ۴/۵۸ نامفهوم
آیا تبلیغ نکردن
وحدانیت خدا
نامفهوم بلغ رسول اللّه
یک کلیات احکام را پرسید
نامفهوم
فرمود نامفهوم ۵/۲۱
اینجا دست کرد در دست علی ع
اینچنین
بلندش کرد
حتی باز عربی نامفهوم ۵/۳۰
من آستینهای عربی را دیده بودم
گشاد
نامفهوم ۵/۳۶
[آستین] پیراهن پیامبر ص به پایین افتاد
آستین پیراهن علی ع پایین افتاد
زیر بغلشان پیدا شد
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
[حضرت] علی ع پایین آمد
پیامبر ص تمام وسایلش اسم داشت
یک الاغی داشت یعفور بود
یک ناقهای داشت قصوی بود
شمشیری داشت؛ ذولفقار
عمامهای داشت
یک عمامه سیاه داشت
سحاب
عمامه سفید هم داشت
عمامه سیاه را در مراسم رسمی به سر میگذاشت.
وقتی که مسیحیان نجران آمدند
و خواست با آنها
مباهله کند
سرش گذاشت
روز فتح مکه سرش گذاشت
مثل تاج پیامبر ص بود
نامفهوم ۶/۴۳
هفت دور میزد
بعد از این که علی ع را معرفی کرد
این عمامه را…
سادات هم از آنجا [عمامه مشکی را] به ارث بردهاند
[آن عمامه سیاه را] بر سر علی گذاشت
این برگشت و بعداً
بعد از نامفهوم ۷/۷
۱۸ ذیالحجة شد
آخر سفر هم پیامبر ص
رحلت کرد
پس این را چرا کرد؟
همهی
اولاً خبر کرده بود
هر که بتواند بیاید حج
از جانب خدا
بر ۷۰۰۰۰ نفر حداقل
حالا میگوییم ۷۰۰۰۰ نفر
۷۰۰۰۰ نفر خارج مدینه
[در آنها] صحابه پیامبر ص هم بوده
پس این به دستور خدا شده
همهاش تا اینجایی که
تعین کرد مقابل همه