زندگی نامه علامه عسکری

علامه عسکری

استاد علامه سید مرتضی عسکری در ۱۲ ربیع الأول ۱۳۲۷ (هـ ق) در شهر سامراء متولد شد و سپس در حوزه علمیه همان شهر به تحصیل پرداخت. سپس در محرم سال ۱۳۴۵ (هـ ق) به شهر مقدس قم هجرت کرد در این شهر دروس سطح اصول و فقه را نزد آیة الله مرعشی نجفی (رحمه الله) و آیة الله حاج شیخ محمد حسین شریعتمداری ساوجی تلمذ کرد از دیگر اساتیدی که ایشان در این دوره به استفاده از محضرشان توفیق یافت، عبارت‌اند از:

  • مرحوم حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (ره) در کلام و عقائد،
  • حاج میرزا خلیل کَمَره‌ای در علم تفسیر،
  • آیة الله حاج شیخ مهدی شهید پائین شهری در علم اخلاق و تهذیب نفس.

گام گذاری در راه اصلاح اجتماعی

علامه عسکری در دوران زندگی حوزوی خود در قم بر این واقعیت واقف شد که دروس موجود حوزوی برای جوابگوئی کامل به مشکلات و سؤالات و خواسته‌های روز افزون اجتماعی نیاز به تحولات جدی دارد بنابراین به همراه تنی چند از طلاب هم‌فکر خویش مبادرت  به بررسی و تجدید نظر در برنامه‌های درسی حوزه کرد، از جمله همراه با مرحوم آیة الله سید محمود طالقانی کوشید تا با دوستان خود در کنار درس‌های رسمی حوزه به تحصیل معلومات بپردازد که بتوان با اتکاء به آن به ایفای مسؤولیت‌های خطير‌تری در آینده قیام کنند.

در بین درس‌های پیشنهادی در این برنامه تازه، دروس تفسیر و حدیث شناسی و بررسی تطبیقی عقائد اسلامی وجود داشت که در کنار دروس معمول فقه و اصول از اساتید ذی صلاح بهره می‌گرفت.

علاوه بر برنامه مذکور، تمرین خطابه و سخنرانی، نویسندگی و تأليف و حضور عملی در کارهای اجتماعی، و توجه کامل به بررسی و شناخت اوضاع و مسائل روز مسلمانان و نیازهای ایشان به پرورش شخصیت‌های اسلامی آشنا به مسائل روز برای ایجاد جامعه اسلامی مطلوب وجود داشت.

البته این طرح با همه جوانب مثبتی که در آن وجود داشت که می‌توانست جویندگان جوان و مستعد علوم حوزوی را در عمل به وظائف دینی و اسلامی خویش در برابر نیازهای زمان و خواسته‌های نوین عصر مجهز کند، در ابتدای راه ناکام ماند و به دلائلی توفیق نیافت.

پس از این جریان که در عصر مرجعیت حضرت آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الكريم حائری (رحمه الله) مؤسس حوزه علمیه قم واقع شد، استاد عسکری به موطن اصلی خویش یعنی شهر سامراء بازگشت و در آن‌جا به تحصیل ادامه داد و تا پایان کفایه از محضر آیة الله العظمی شیخ حبیب الله اشتهاردی بهره برد و سپس درس خارج فقه و اصول را به مدت شش سال پی گرفت.

 

مرد علم و عمل

استاد عسکری از اواسط دهه دوم حیات علمی خویش به بررسی سیره و تاریخ و سفرنامه‌ها گرایش پیدا کرد و با توجه به گستردگی مطالعات و تنوع مطالب، با آنچه برای معاصران ایشان معمول و مأنوس بود فاصله یافت. این مطالعات که با دستیابی به نوشته‌های شاگردان آیة الله میرزای بزرگ شیرازی در مسأله تنباکو و قضیه رژی در کتابخانه پدر بزرگ ایشان (مرحوم آیة الله میرزا محمد طهرانی) جد مادری خود آغاز شد، وی را با سابقه تهاجمات و حملات استعمارگران غربی به عالم اسلامی آشنا ساخت. او با هوشمندی ذاتی خویش توانست اهداف استعمار فرهنگی را شناسائی کند. این نحوه استعمار، گاه به شکل آشکار (مانند تأسیس مدارس تبشیری در بلاد اسلامی) و گاه به صورت پنهان (مانند تربیت و گسیل استاد برای مدارس و دانشگاه‌های بلاد اسلامی)، حتی پس از پایان دوره استعمار مستقیم و نظامی، وجود خویش را تحمیل می‌کرد.

به نظر می‌رسد علامه عسکری اولین متفکر اسلامی در عراق بود که به اهداف پنهان روش‌های تعلیم و تربیت که مستشاران اروپایی برای مراکز آموزش و پرورش کشورهای شرقی طراحی کرده بودند، پی برد. تحقیقات و مطالعات دراز مدت و عمیقی که در این باره انجام داد او را به فاصله و تفاوت چشمگیری که میان این روش‌ها در کشورهای اسلامی با کشورهای غربی (مانند: آلمان، فرانسه و ژاپن و…) وجود داشت، راهنمایی کرد، و از این راه به یکی از علل اساسی عقب ماندگی شرق که همانا روش‌های به کار رفته در تعلیم و تربیت جوانان بوده، دست یافت. لذا ایشان این‌گونه مدارس را «مراکز تربیت کارمند» نامید، چون معتقد بود محصول این مدارس، افرادی هستند که پشت میز نشینان اداری و خاضعان در مقابل هجوم استعمارند.

به همین ترتیب، ایشان در جریان مطالعات خود به چالش مهم دیگری در جوامع اسلامی پی برد و آن جدائی دانشگاه‌ها از حوزه‌های علمیه بود. در حقیقت این دو رکن اساسی بالندگی امت اسلامی، هرکدام به شکل و سوئی متفاوت با یکدیگر سیر می‌کردند. حوزه‌ها با تکیه بر میراث‌های خویش تنها به تربیت مدرس و خطیب می‌پرداختند و دانشگاه‌ها نیز قبله‌ی آمالی جز غرب نداشته‌اند و با مردم مسلمان و ملت خویش بیگانه بودند.

از آنجائی که چاره‌ای جز شکستن این جو و از میان بردن این حالتِ ایستائی باقی نمانده بود، استاد عسکری در سامراء و در شرایطی که جنگ دوم جهانی سایه‌های سنگین خویش را بر مردم و سرزمین عراق فرو افکنده بود، فعالیت خود را آغاز کرد. نخستین کار فرهنگی ایشان، تشکیل حلقه‌های درس و تدریس و در کنار آن تأسیس مدرسه‌ای با روش تربیتی نوین بود که ایشان با عنایت ویژه برای آن برنامه ریزی کرد و آن را سر آغازی برای طرح‌های گسترده‌‌ی بعدی قرار داد. در این مدرسه، صاحبان فضل نظیر شیخ میرزا نجم الدین شریف عسکری و شیخ حسن کمیلی و سید جعفر شهرستانی و شیخ مهدی حکیم تدریس می‌کردند. البته همچون دیگر مصلحان تاریخ، استاد عسکری نیز از مخالفت صاحبان افکار قدیمی، در امان نماند. پس از آن، ایشان مصلحت چنان دید که همه آثار هجوم تمدن غرب را که در جوامع اسلامی مشاهده کرده بود و همچنین نحوه مبارزه و معالجه این آثار شوم را تدوین کند و این آغازی برای تأليف كتب ارزنده ایشان بود.

تأسیس مدارس نوین که تربیت اسلامی را به صورتی تازه عرضه می‌داشت، مرحله دیگری از فعالیت ایشان بود. این مدارس در کنار مراکزی قرار داشت که افراد لایق و متخصص در علوم اسلامی را جهت انتقال این علوم به جامعه تربیت می‌کرد. بر این موارد باید استفاده از نشریاتی که بطور منظم و مستمر، منتشر می‌شد، افزود.

استاد عسکری برنامه خویش را که به طور دقیق و کاملی تدوین کرده بود، «الامراض الاجتماعية وعلاجها [=آسیب‌های اجتماعی و درمان آن‌ها]» نامید.

پس از این مرحله ایشان به شهر بغداد آمد تا در محله کاظمیه استقرار یابد، به این امید که بتواند با مجالی بیشتر از طريق نشرِ فرهنگ اسلامی، برخی از آسیب‌های جامعه خویش را درمان کند. در بغداد با مربی فاضل، استاد احمد امین، صاحب كتاب «التكامل في الاسلام» ملاقات نمود و کتاب خود «الامراض الاجتماعية وعلاجها» را به او عرضه کرد. وقتی احمد امین این کتاب را خواند میان این دو بزرگوار تفاهم کامل حاصل شد و هر دو تصمیم به تأسیس مدرسه ابتدائی در سال ۱۳۶۳هـ ق. گرفتند.

مرحوم احمد امین خود تصدی این طرح را بر عهده گرفت و استاد عسکری اجرای کار را به او سپرد و خود به حمایت از ایشان پراخت. سپس به تأسیس مدرسه «منتدىٰ النشر» در کاظمیه اقدام کرد که وابسته به جمعیت «منتدى النشر» در نجف اشرف بود (دلیل این کار ایشان، آن بود که می خواست به نحوی آسان‌تر و سریع‌تر، مجوز رسمی تاسیس مدرسه را بدست آورد). وقتی که علامه عسکری از تاسیس این مدرسه مطمئن شد بار دیگر به سامراء بازگشت. چندی نگذشت که استاد احمد امین در ضمن کار با بعضی دشواری‌ها روبه‌رو گشت و از استاد عسکری کمک خواست تا به بغداد باز گردد و در کاظمیه مستقر شود و خود شخصاً مدرسه‌ی «منتدى النشر» را اداره کند، و در مناسبت‌های دینی جهت نشر فرهنگ اسلامی، به برپایی مراسم اقدام نماید.

بعد از آن که طرح علامه در مرحله اول خود به نتیجه رسید، استاد مصمم شد که به اجرای مرحله دومِ طرح بپردازد. لذا از وزارت معارف آن روز اجازه تأسیس مرکزی جهت تدریس علوم اسلامی را گرفت که خود مقدمه‌ای برای ایجاد دانشکده «اصول الدين» شد.

مخالفت برخی از افرادِ با نفوذِ کاظمیه با تداوم طرحهای مزبور، باعث وقفه‌ای قابل توجه برای این گونه فعالیت‌های استاد شد. اما این وقفه در زندگانی علمی علامه عسکری موجب پیدایش دستاوردهای فراوان و نتایج بسیار شد. ایشان به سامراء بازگشت و به مدت نزدیک به دو سال به تحصیل فقه استدلالی با عنوان «ادلة مسائل العروة الوثقی» در نزد استاد خویش آیة الله میرزا حبیب‌الله اشتهاردی پرداخت و پس از یافتن توانائی نگارش تاریخ تفکر اسلامی در خویش، به سوی بحث و تالیف متوجه شد. سپس مسیر تحقیق خود را به چند بخش که مبین مراحل پیدائی و شکل گیری دعوت با برکت اسلامی و ادوار تاریخ اسلامی تا پایان دوره عباسی بود، تقسیم کرد.

البته در راه رسیدن به این موفقیت بزرگ، گردنه‌های سخت و ناهموار وجود داشت و آن عبارت بود از احادیثی که در نزد عموم مسلمانان، پذیرفته و مقبول بود ولی از حیث جایگاه علمی، اعتباری نداشت (مانند احادیثی که از جانب ام المؤمنین عایشه، ابو هریره، ابن عباس، انس بن مالک و مانند ایشان، روایت شده بود). در این میان امری تحقق یافت که شاید پیش از آن نظیر نداشت و آن عبارت از این بود که استاد عسکری با دلائلی قاطع و روشن به کشف حقیقت احادیثِ سيف بن عمر تميمي و غيره… رسید که در نتیجه منجر به تأليف دو کتاب «عبد الله بن سبأ» و «صد و پنجاه صحابی ساختگی» شد. در اثر این کشف، ناگهان اعتبار مطالبی که در طول قرون گذشته در میان مردم معروف و مقبول بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل گشته بود، زیر سؤال رفت و بسیاری از بناهای رفیعی که طبری و دیگر بزرگان از تاریخ نویسان ساخته بودند رو به ویرانی نهاد و معلوم شد که آنها وقایع و حوادث به ظاهر بزرگی‌اند که دلیلی بر صحت آن وجود ندارد.

نخستین کتابی که از استاد علامه در ارتباط با موضوع مذکور به چاپ رسید کتاب «عبد الله بن سبأ» است که به همراه کتاب «مع الدكتور الوردی» در سال ۱۳۷۵ قمری از زیر چاپ بیرون آمد.

استاد عسکری به رغم توجه تام خود به بحث و تحقیق علمی از فعالیت عملی نیز غافل نماند، از این رو بار دیگر به تلاش در راه تأسیس مدارس و حوزه‌های علمیه‌ی شاخص پرداخت و در این راه سختی‌ها و دشواری‌هائی که روی نمود نتوانست در عزم راسخ وی خللی وارد کند. ایشان در راه رسیدن به هدف مذکور به ایران آمد و با مرجع بزرگ دینی مرحوم آیة الله سید حسین بروجردی جهت تشکیل حوزه علمیه ویژه‌ای که مسؤولیت آن با استاد عسکری باشد، به توافق رسید. لكن فشار ناشی از حوادثی که در صحنه سیاسی ایران رخ داد و بروز کشمکش حضرت آیة الله کاشانی و همراهانش با دکتر مصدق و یارانش، استاد عسکری را وادار به بازگشت به عراق کرد تا در کاظمیه استقرار یافته شروع به تأسیس حوزه علمیه در آنجا نماید. هر چند که در آن‌جا نیز به سبب مخالفت بعضی از افراد، در این کار موفق نشد. پس به طرح دیگری پرداخت و آن تأسیس مدرسه امام کاظم عليه السلام بود که تا بعد از کودتای 14 جولای ۱۹۰۸م، ادامه داشت.

 

مؤسسات اسلامی

در نتیجه گسترش فعالیت احزاب غیر دینی مانند ملی‌گراها و بعثی‌ها و افزایش حملات منظم تبشیری که در قالب مدارس تبشیری همچون مؤسسه راهبه‌های گلدان و راهبه‌های مریم عذراء فعالیت می‌کردند و حتی وسائل نقلیه خود را برای انتقال طلاب از نواحی بغداد به درب صحن امام کاظم (ع) می‌فرستادند، استاد عسکری با اتکال به خدای بزرگ همت کرد و همراه با برادرانش از جماعت علمای کاظمیه و بغداد و تحت حمایت مستقیم مرجعیت دینی که در وجود امام راحل آیة الله العظمی سید محسن حکیم (ره) ظهور یافته بود، به پا خاست تا در این معرکه سیاسی و فکریِ پر التهاب، وارد شود. در این مرحله، فعالیت استاد بیشتر متوجه امور سیاسی شد تا امور صرف دینی. و در راستای این جنبش، ایشان ابتداء جهت مرجعیت دینی به منطقه «البياع» رفت و سپس از آنجا به منطقه «الكرادة الشرقية» جائی که ایشان و یاران مجاهدشان می‌خواستند که آن را مبنای حرکت و دگرگونی در کل بغداد، قرار دهند انتقال یافت. شروع حرکت اسلامی از درون حسینیه‌ها بود که در شب عاشورا دسته‌های دانشجویان با مرحوم دکتر سید داود عطار حرکت می‌کردند تا از مدرسه امام کاظم (ع) در کاظمیه به صحن شریف بیایند. این دسته‌ها سال به سال گسترش بیشتری یافتند تا آن که به حد غیر قابل توصیفی در سال‌های بعد رسیدند. برای پاسداشت حقیقت تاریخی این واقعه، این نکته گفتنی است که در این هنگام، مسؤولیت اصلی تحمل بار سنگین حرکت اسلامی بر عهده علامه عسکری بود. حرکتی که گسترش یافت تا همه زوایای سرزمین عراق، این سرزمین مقدسات و موطن انبیاء و ائمه علیهم افضل الصلاة والسلام، را فرا گیرد. در این حرکت، دیدگاه علامه عسکری مبتنی بر این اصل بود که مدیریت جامعه اسلامی باید از طریق موسسات (بنیادهای) اسلامی به مثابه نهادهای جامعه مدنی اسلامی انجام پذیرد و نباید متکی به فرد و شخص خاصی باشد، تا در نتیجه دوام و بقای آن تضمین شود و از تاثیرات شخصی و فردی محفوظ بماند. از این رو استاد مرتضی عسکری ریاست جمعیت صندوق خیریه اسلامی را که مرحوم سید هبة الدين شهرستانی تاسیس کرده و خود او رئیس آن بود، در سال ۱۳۷۳هـ ق بر عهده گرفت. پس از آن که استاد عسکری اداره جمعیت صندوق خیریه اسلامی را بر عهده گرفت، جمعیت به اجرای طرح‌های گوناگون همت گماشت.

مهم ترین هدفی که استاد عسکری در عرصه فرهنگی آن را محقق ساخت تأسیس نهاد‌های مناسب برای تربیت اسلامی بود. جایی که نسل جدیدی از مسلمانانِ تربیت یافته را به جامعه عرضه می‌نمود، نسلی که هدفش از میان بردن آلام و مشکلات جهان اسلام و شرکت در جنبش اسلامی پر برکت عراق بود. از جمله این طرح‌های تربیتی، نمونه‌های زیر است:

  • مدارس امام جواد(ع) در کراده شرقيه بغداد، مدارس جدید بغداد، که زیر نظر سید عبد الرحيم شوکی اداره می‌شد.
  • مدارس امام کاظم (ع) در کاظمیه بغداد که زیر نظر استاد داود عطار اداره می‌شد.
  • روضة الزهراء برای کودکان و مدارس الزهراء برای دختران در کاظمیه بغداد که استاد عسکری آن را زیر نظر شهيدة بنت الهدی صدر، قرار داد.
  • مدارس امام صادق(ع) در بصره که زیر نظر علمای بصره و به مدیریت سید محمد عبد الحكيم قرار داشت.
  • دبیرستان امام باقر (ع) در حله که زیر نظر شیخ علی سماكة قرار داشت.
  • دبیرستان امام حسن (ع) در دیوانیه که حضرت استاد محمد مهدی شمس الدین آن را تأسیس کرد و همراه با صندوق خیریه اسلامی آن را اداره می‌کرد.
  • مرکز تعلیم دختران در نعمانیه واقع در شهر (کوت) که آن را استاد سید قاسم شبر تأسیس کرد و جمعیت صندوق خیریه اسلامی آن را اداره می‌کرد.

 

علامه عسکری در عرصه فعالیت‌های اجتماعی

افتتاح درمانگاه «الرعاية الاسلامية» در کراده شرقيه بغداد در سال ۱۳۸۲هـ ق و افتتاح درمانگاه «الرعاية الاسلامية» در کاظمیه بغداد، جهت درمان طلاب علوم اسلامی و زائران عتبات عالیات و دیگر نیازمندان جامعه و شروع طرح ساختمان بیمارستانی بزرگ موسوم به بیمارستان امام حسین (ع) در بغداد آغاز راه بود. و اما بزرگترین موفقیت علامه عسکری، تاسیس دانشکده اصول الدين در شهر بغداد در سال ۱۳۸۶ هـ ق بود جایی که قرار بود هسته جامعه اسلامی با ویژگی‌های کامل آن به وجود آید.

هنوز چیزی از چیرگی حزب بعث بر زمام حکومت عراق نگذشته بود که استاد عسکری به پیروی از آیة الله العظمی سید محسن حکیم (ره) که پرچم مبارزه علیه حزب بعث را بر افراشته بود در این مبارزه شرکت کرد و به دنبال این مخالفت حزب بعث کوشید تا استاد را دستگیر نماید.

پس به ناچار ایشان در سال ۱۳۸۹ هـ ق عراق را به قصد لبنان ترک کرد و در آنجا به برادرانش، یعنی امام موسی صدر رئيس مجلس اعلای شیعه، سید محمد حسين فضل الله و شيخ محمد مهدی شمس الدین پیوست تا با یکدیگر به مبارزه با رژیم بعث عراق بپردازند.

….

زمانی که رژیم عراق کوشید تا استاد را از بیروت برباید ایشان لبنان را در سال ۱۳۸۹ هـ ق به قصد ایران ترک کرد.

علامه عسکری با داشتن کهولت سن و با اینکه تمامی وقت خویش را می‌بایست صرف تألیفات ارزنده می‌نمود که اکثر آن‌ها هنوز دست نویس مانده و به چاپ نرسیده است، قاطبه‌ی امت مجاهد عراق به یاد دارند که ایشان پیوسته نگران مردم دردکشیده عراق بوده‌اند و مجاهدت پیوسته و خستگی ناپذیری در مسیر اعتلای پرچم اسلام در همه سرزمین‌های اسلامی بویژه در عراق خونین داشته است.

علامه عسکری در ایران تمامی همت خویش را بر این گماشت تا تألیفات خویش را به اتمام رساند و در عین حال به خدمات فرهنگی و اجتماعی نیز پرداخت چنان‌که «مجمع علمی اسلامی» را در سال ۱۳۹۸هـ ق تاسیس کرد و به تنظیم کتاب‌های درسی حوزه‌های علمیه پرداخت که در این راه تاکنون کتب زیر به چاپ رسیده است:

  1. كتاب تعليم اللغة العربية؛
  2. الامثلة وصرف میر؛
  3. کتاب التصريف؛
  4. کتاب الهداية في النحو؛
  5. كتاب قواعد الإملاء؛
  6. کتاب تهذيب البلاغة؛
  7. کتاب المنطق ومناهج البحث العلمي؛
  8. کتاب تهذيب المغني؛
  9. کتاب منتخب حلية المتقين؛
  10. المنهج المقترح للسنوات الأربع الأولى، بما يعادل البكالوريوس «لیسانس»؛
  11. کتاب شرح ابن عقیل که دست نویس است.

 

تأليفات علامه عسکری

الف: بحث های قرآنی

  1. القرآن الكريم في عصر الرسول (ص) وما بعده (چاپ شده)؛
  2. القرآن الكريم وروایات مدرسة الخلفاء (چاپ شده)؛
  3. القرآن الكريم وروایات مدرسة أهل البيت (ع) (مناقشة ما زعمه الاستاذ احسان الهي ظهير الف حديث شيعي في تحريف القرآن و بيان زيف ما ادعاه) (چاپ شده).

ب: تعلیمات اسلامی:

  1. تعليم الاسلام (چاپ شده)؛
  2. احكام الاسلام (چاپ شده)؛
  3. منتخب الادعية (چاپ شده)؛
  4. الآداب الاسلامية (دست نویس است)؛
  5. السياسة في الاسلام او الاحکام السلطانية (دست نویس است)؛
  6. عقائد الاسلام من القرآن الكريم در ۳ جلد که به شرح زیر است:
    • عقائد الاسلام من المبدأ حتى المعاد (چاپ شده)؛
    • سير الانبياء والاوصیاء (چاپ شده)؛
    • الشريعة الخاتمة (دست نویس است).

ج: معالم المدرستين در 4 جلد به شرح زیر است:

  1. بحوث المدرستين حول الصحابة والامامة (چاپ شده)؛
  2. بحوث المدرستين في مصادر الشريعة الاسلامية (چاپ شده)؛
  3. اثر قيام الامام الحسين (ع) في احياء سنة الرسول (ص)؛
  4. انتشار افکار المدرستين وموقفها من حملة المغول وما افترى على مدرسة أهل البيت (ع) منذ القرن الثاني الهجري حتى القرن الثاني عشر (دست نویس است).

 

د: مجموعه بررسی‌های سنت پیامبر (ص)

  1. احاديث أم المؤمنين عائشة – ادوار من حياتها ج ۱ (چاپ شده)؛
  2. احاديث أم المؤمنين عائشة – دراسة أحاديثها ج ۲ (چاپ شده)؛
  3. عبد الله بن سبأ واساطير اخرى ج ۱ (چاپ شده)؛
  4. عبد الله بن سبأ واساطير اخری ج۲ (چاپ شده)؛
  5. عبد الله بن سبأ و الأسطورة السبئیة ج ۳ (دست نویس است)؛
  6. خمسون و مائة صحابي مختلق – صحابة من تميم ج ۱ (چاپ شده)؛
  7. خمسون و مائة صحابي مختلق – صحابة من قبائل شتی ج ۲ (چاپ شده)؛
  8. خمسون و مائة صحابي مختلق – تتمة صحابة من قبائل شتی ج ۳ (دست نویس است)؛
  9. رواة مختلقون (دست نویس است)؛
  10. انواع الاختلاق واصناف المختلقين (دست نویس است)؛
  11. الروايات الاسرائيلية وروايات الزنادقة والغلاة (دست نویس است)؛
  12. من سيرة الرسول (ص) و اهل بیته (ع) (دست نویس است)؛
  13. تراجم الصحابة – من رأى الرسول (ص) و روى عنه (دست نویس است)؛
  14. تراجم الصحابة – من رأى الرسول (ص) ولم يرو عنه (دست نویس است)؛
  15. تراجم الصحابة – من عد من الصحابة ولم ير الرسول (ص) ولم يرو عنه (دست نویس است).

 

هـ: نقش ائمة (ع) در احیاء دین :

این کتاب در ۱۶ جلد و به فارسی است:

  • جلد اول: اصطلاحات اسلامی، به عربی نیز ترجمه شده است؛
  • جلد دوم تا هفتم: عوامل تحریف؛
  • جلد هشتم: مختصری در باره جامعه عرب قبل از اسلام و مختصری در باره سیره پیامبر اکرم (ص)؛
  • جلد نهم: سنت پس از پیامبر اکرم (ص)؛
  • جلد دهم: فرقه های اسلامی؛
  • جلد یازدهم: امامت در نزد دو مکتب، اوصیاء پیامبر (ص) : حاملان علم او و حافظان اسلام‌اند؛
  • جلد دوازدهم: عقیدۂ توحید در نزد دو مکتب؛
  • جلد سیزدهم: تعریف بعضی از اصطلاحات مربوط به عقاید اسلامی؛
  • جلد چهاردهم: قیام امير المؤمنین علی بن ابی طالب وصی رسول الله (ص) برای زنده کردن سنت پیامبر (ص).

 

و: على مائدة الكتاب والسنة :

  1. من سنن النبي (ص) البكاء على الميت؛
  2. الاحتفال بذكرى الانبياء وعباد الله الصالحين؛
  3. من سنن النبي الصلاة على محمد وآل محمد؛
  4. عدالة الصحابة؛
  5. آية التطهير؛
  6. من حديث النبي (ص) : يكون لهذه الامة اثنا عشر قيم «منتدى النشر»؛
  7. المصحف في الروايات والآثار؛
  8. البداء؛
  9. الزواج الموقت في الاسلام؛
  10. دراسة حول الجبر والتفويض والقضاء و القدر وحدیث کساء؛
  11. عصمت انبیاء ورسولان؛
  12. حکم بازسازی قبور انبیاء و اولیاء و عبادت در آنها؛
  13. توسل به پیامبر خدا و تبرک به آثار ایشان؛
  14. صفات خداوند جلیل در دو مکتب؛
  15. شیعیان اهل بیت پیامبر (ص).